شهرآرانیوز، شهر مهران که در سالهای گذشته به برکت اربعین حسینی و تردد زائران از این شهر به سوی عراق، بیش از گذشته به نامی آشنا در میان شهرهای مرزی ایران تبدیل شده است، به واسطه آنکه از نزدیکترین شهرها به نقطه صفر مرزی محسوب میشود و در منطقهای پست قرار گرفته است، در سالهای جنگ تحمیلی ایران و عراق همواره از مناطق حساس و استراتژیک به شمار میآمد، زیرا از بلندیهای مرزی، در تیررس نیروهای بعثی قرار داشت و در هشت سال نبرد، سه مرتبه اشغال شد و هر بار با رشادت و دلاوریهای نیروهای سپاه، ارتش و بومیان منطقه آزاد شد، اما در روایات دفاع مقدس مهجور مانده و کمتر به جزئیات آن پرداخته شده است.
سال ۱۳۶۴ بود که با پیروزی عملیات والفجر ۸ و تصرف شهر فاو، شکست سنگینی بر نیروهای عراقی تحمیل شد که به جبران آن، به مهران یورش بردند و آن را به اشغال خود درآوردند، اما پس از ۴۵ روز به دنبال فرمان امام خمینی (ره) برای آزادسازی مهران، عملیات کربلای ۱ طراحی شد و ساعت ۲۲:۳۰ دهم تیر ۱۳۶۴ با هدف آزادی مهران و تصرف ارتفاعات قلاویزان به اجرا درآمد. عملیات با رمز یا اباالفضل العباس (ع) آغاز شد و به قیمت خون رزمندگان و فرماندهان گران قدری مانند شهید سردار محمدرضا دستواره به ثمر نشست.
شهید دستواره که هنگام شهادت، قائم مقام لشکر ۲۷ حضرت رسول (ص) بود، فقط ۱۰ روز پس از شهادت برادرش.
حسین دستواره، شربت شهادت نوشید. برادران دستواره متولد محله گود تهران بودند و شاید اگر گرایش به مبارزات ضدپهلوی و بعدتر خدمت در سپاه پاسداران نبود، سرنوشت آنان جور دیگری رقم میخورد و عاقبتی به روشنی شهادت و افتخارآفرینی قسمت و روزی شان نمیشد.
شهید دستواره که در دوران پیش از انقلاب اسلامی از مبارزان علیه حکومت پهلوی بود، با عضویت در کمیته انقلاب اسلامی، هنگام بازگشت امام (ره) به ایران مسئولیت تأمین امنیت بخشی از میدان آزادی را عهده دار بود و پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز به عضویت سپاه پاسداران درآمد. با بروز ناآرامیها در غرب، در رکاب شهید رضا چراغی و شهید احمد متوسلیان به کردستان رفت و برای مدتی فرماندهی پاسگاه شهدای مریوان را برعهده گرفت.
جنگ ایران و عراق، مسیر فعالیت هایش را به جنوب تغییر داد و در آنجا شهید متوسلیان او را مأمور تشکیل واحد پرسنلی تیپ محمدرسول ا... (ص) کرد. پس از مدتی به فرماندهی تیپ سوم ابوذر منصوب شد و در جریان عملیات خیبر پس از شهادت سیدابراهیم همت و جانشینی شهید عباس کریمی، به فرماندهی لشکر ۲۷ حضرت رسول (ص)، در سمت قائم مقام لشکر قرار گرفت و تا لحظه شهادت در این جایگاه باقی ماند تا درنهایت بر ارتفاعات قلاویزان مهران، به فیض شهادت نائل آمد و به برادر شهیدش ملحق شد.
چارده روایت
اثری از نویسنده برجسته دفاع مقدس، گلعلی بابایی است که در چهارده فصل به گوشههایی از زندگی چهارده سردار شهید لشکر محمدرسول ا... (ص) میپردازد و در فصل «بچه گود» خاطراتی از شهید دستواره را از کلام شهید، همسر، مادر، پدر و هم رزمانش روایت میکند.
قصه ما همین بود
روایتگر زندگی شهید دستواره از زبان خود اوست که داستان زندگی اش را از کودکی تا پیش از شهادت، در تیر ۱۳۶۵ در نوارهای ضبط صوت روایت کرده و دست مایه نگارش کتاب قرار گرفته است.
دستواره سخن میگوید
اثری به قلم سیدحسن شکری است که مجموعهای از سخنرانیها و مصاحبههای سردار دستواره را در طول دوران مقدس گردآوری و تدوین کرده است.